من از نسل «ایکس – وای» هستم!
محل اتصال دو نسل که هم نشانههایی از نسل ایکس دارم و هم نشانههایی از نسل «وای». جای عجیبی از زمان که آدمهای قبل و بعدش، درک چندانی از هم ندارند. چیزی شبیه به پیچهای تند جاده که قبل از پیچ، هیچ تصویری از بعد از آن را نمیتوان دید؛
مگر به کمک آینههای مُحدبی که درست سر پیچ نصب میشوند.
داستان آدمها و نسلها، شبیه به جادههاست.
آدمهای هر نسل انگار بخش صاف یک جادهاند؛ در فاصلهی بین دو پیچ!
اما جاده که میپیچد، دید، کم و تصویر ادامهی جاده مبهم میشود.
شناخت آدمهای دو نسل مختلف هم به همین ترتیب از هم کم میشود.
دو طرف بعضی از پیچها، ساختار جاده چندان تغییر نمیکند.
بهطور مثال، جاده تا قبل از پیچ، صاف است و بعد از پیچ هم همچنان صاف ادامه پیدا میکند اما داستان بعضی از جادهها و پیچها متفاوت است.
مثل جادهای که قبل از پیچ، کنار رود است و کاملا صاف؛ اما بعد از پیچ، ناگهان شیب پیدا میکند و پر از گردنه میشود؛ همجوار با دره!
این داستان، شبیه به وضعیت تفاوت میان برخی نسلهاست.
تغییرات در برخی نسلها آنقدر زیاد است که سخت میتوان به درک مناسبی بین دو نسل دست یافت.
مانند پیچ تندی که کار چندانی از آینه محدبِ نصبشده در آن نیز برنمیآید!
حالا تصور کنید که فاصله و تفاوت بین وضعیت جاده پس از پشت سر گذاشتن چند پیچ چگونه میشود؟
شاید آینهها بتوانند وضعیت بین دو طرف یک پیچ را مدیریت کنند، اما حتی با وجود آینه هم نمیتوان تصویر جادهی قبل از پیچ اول را به آن سوی پیچ سوم منتقل کرد!
هر چند سال یک بار که جهان پوست میاندازد و نسل آدمهایش عوض میشود؛ انگار جادهی زندگی میپیچد.
مایی که از قبل هستیم، چون از این طرف جاده شناخت داریم، پس از گردش از پیچ نیز همچنان میتوانیم درک مناسبی از وضعیت قبلی داشته باشیم.
اما آنها که از اینجا به بعد وارد جاده میشوند، هیچ شناختی از وضعیت جاده و مقتضیات آن، قبل از پیچ آخر ندارند. برای آنها که بعد از پیچ دوم وارد جاده میشوند که دیگر سختتر هم میشود؛
آنها نه از قبل از پیچ دوم خبر دارند و نه از قبل از پیچ اول!
برای ما هم اوضاع همینگونه است؛ ناگهان بعد از دو پیچ، وارد فضایی میشویم که گویی اصلاً شبیه به جادهی قبلی نیست…
من در اوایل نسل «وای» یا اواخر نسل «ایکس» به دنیا آمدم. یعنی نسل «وای» را بهطور کامل پشت سر گذاشتهام و حالا جاده، کاملاً در تسخیر «نسل زد» است. اگر خودم را به نسل «ایکس» بچسبانم، انگار جاده دو بار پیچیده است.
آنچه که هست، با تغییرات پُرسرعت جهان و تکنولوژی و فضای مجازی و علم و چه و چه و چه، اوضاع جاده نسبت به آنچه که بود، بسیار تغییر کرده است.
درست است که ما هنوز در همان جاده و همان مسیریم، اما باید مطابق با شرایط جدید جاده حرکت کنیم. این یک الزام حتمیست؛ زیرا اگر چنین نکنیم و جاده را صاف فرض کنیم، احتمال سقوط از گردنهها بسیار است…